جهان هستی مجموعه ای از نظامها است و وجود قوانین منظم و عمومی در سرتاسر این جهان دلیل بر یکپارچگی و به هم پیوستگی این نظام است.
حال این پرسش را از خود می پرسیم که آیا انسان در این جهانی که سراسر نظم است می تواند قوانینی برخلاف آن (یعنی بدون نظم و دارای هرج و مرج و ظلم و ستم و نابسامانی و ناهنجاری) وضع کند، یا خود را از مسیر جهان آفرینش کنار بکشد؟!
آیا مشاهده وضع عمومی جهان ما را به این فکر نمی اندازد که بشریت نیز خواه ناخواه باید در برابر نظام عالم هستی سر فرود آرد و قوانین منظم و عادلانه را بپذیرد و به مسیر اصلی خود بازگردد و همرنگ این نظام شود؟!
نتیجه کلام: همانطور که واقعاً ما جزئی از این کل هستیم، باید به نظام عمومی عالم هستی بازگردیم و با آن همصدا شویم.
نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده جهان بشریت است و این همان چیزی است که درروایت ها به «قیام مصلح بزرگ جهانی» تعبیر شده است.8