همانطور که قبلاً اشاره شد، با این وضع کنونی جوامع هیچ گونه شک و تردیدی نیست که حکومت واحد جهانی تنها راه نجات است که بشر می تواند در پرتو آن دور از هر گونه وحشت و نگرانی در نهایت آرامش و اطمینان به زندگی خود ادامه دهد.
دانشندان و متفکرین غرب به این موضوع اعتراف کرده اند از جمله پرفسور «آرنولدتوین پی» وی که از شخصیتهای متفکر انگلیسی است ضمن نطقی که در کنفرانس صلح نیویورک ایراد نموده به ضرورت تشکیل حکومت واحد جهانی اشاره کرده، و چنین می گوید: «تنها راه صلح و نجات نسل بشر، تشکیل یک حکومت [واحد] جهانی و جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است.»
1- آمادگی جهانیان
آمادگی جهانیان برای پذیرش چنین حکومت واحد، نخستین شرط ظهور امام و پی ریزی چنین حکومتی است. گذشت زمان و به بن بست رسیدن بشر در بسیاری از مشکلات و یأس ناامیدی انسان از سازمانها و تشکیلات مادی جامعه انسانی را به پذیرش آن، آماده می سازد و یکی از نشانه های یأس و ناامیدی انسان ها، از چاره جویی سازمانهای مادی، همان است که در روایات اسلامی به طور متواتر وارد شده که پیش از ظهور امام، روی زمین را جور و ستم فرا می گیرد و فشار ظلم و تعدی آن چنان بر دوش بشر سنگینی می کند که انسان را برای پذیرش انقلاب دیگر، انقلابی عمیق و بنیادی آماده می سازد.
و عملاً فهمیده می شود که دوران چاره سازی برنامه های مادی به پایان رسیده و این بن بست اجتماعی جز به یک نیروی غیبی شکسته نخواهد شد.
2- تکامل خرد و اندیشه انسانی
پی ریزی یک حکومت واحد جهانی و برقراری حکومت عدل و داد در کلیه شئون به زور سر نیزه و آتش و توپ و تانک امکان پذیر نیست هر چند هر نوع حکومتی بی نیاز از قوه و قدرت نمی باشد، اما در عین حال تنها قدرت و قوه اجرائی نیرومند، قادر بر قلع فساد و گسترش عدل و داد نیست بلکه باید جامعه انسانی از نظر عقل و خرد و دانش و بینش به پایه ای برسد که طبعاً خواهان برقراری حکومت حق و قانون و طرد و نابودی ظلم و طغیان گردد و یک چنین حالتی جز در پرتو تکامل فرهنگ انسانی امکان پذیر نمی باشد و بسیاری از مشکلات در عصر ظهور امام از این طریق حل خواهد شد و ما نمونه این نوع فرهنگ و تعقل را به گونه ای پیش از انقلاب اسلامی ایران و پس از آن تا مدتی مشاهد کردیم و دیدیم که چگونه تمام طبقات برای برچیده شدن نظام ستم شاهی همکاری و همیاری عجیبی از خود نشان دادند و خود حافظ نظم و برقرار کننده حکومت حق و حقیقت بودند
درروایات آمده است که: آنگاه که قائم ما قیام کرد،خداوند دست رحمت وقدرت او را برسربندگان می گذارد،به وسیله اوخرد واندیشه های انسانی به تکامل می رسد.
ظلم و ستم و تعدی به حقوق الهی و مردمی، زائیده جهل و نادانی و دور افتادگی انسان از فرهنگ اصیل انسانی است و هم چنین جهل و نادانی مانع از ساختن زیر دریایی و یا سفینه های فضایی و... .
فرهنگ انسانی یک فرهنگ تمام عیار است که بخشی از آن را صنعت و اختراع تشکیل می دهد در حالی که ابعاد دیگر آن مربوط به «شناخت خود » و «جامعه» و «شناخت موقعیت خود در جهان» می باشد و یک چنین شناختی جز در پرتو تکامل عقول و اندیشها ، میسر نمی گردد، و در این موضع، انسان آنچنان وارسته از «خودخواهی» و «خودمحوری» می گردد، که عشق به کمال و حقیقت را بالاترین کمال می داند و تجاوز به حقوق انسانها را نشانه ذلت و عجر پستی می شمارد.
3- تکامل صنایع
حکومت واحد جهانی بدون تکامل صنعت، بالاخص وسیله ارتباط جمعی امکان پذیر نیست، زیرا حکومتی که می خواهد ندای الهی را به اقصی ترین نقاط جهان برساند، همه مردم جهان را از پیام خود آگاه سازد، نمی تواند جدا از تکامل صنایع و وسائل ارتباط جمعی انجام بگیرد، حاکم الهی که باید پیام خدا را در یک شب به سراسر جهان ابلاغ کند و وظیفه مردم را در برابر حوادث و رویدادها روشن نماید، باید از وسائل تندرو و دستگاههای گزارش گر قوی و نیرومندی برخوردار باشد و اگر در دوره های گذشته رجال آسمانی بر تشکیل چنین حکومتی توفیق نیافته اند مقداری از آن معلول فقدان وسائلی بود که ابزار تحقق حکومت جهانی است.
و در حدیثی دیگر فرمودند: «مؤمن در زمان قائم که در مشرق زندگی می کند برادر خود را که در مغرب است می بیند و همچنین کسی که در مغرب زندگی می کند برادر خود را که در شرق است مشاهده می کند.»
این تعابیر در آن زمان که گوش روزگار از تکامل صنعتی و وسائل ارتباط جمعی از تلفن و تلگراف، رادیو و تلویزیون، چیزی نشنیده بود، جز یک رشته معجزات علمی چیز دیگری نمی تواند باشد و مرور زمان این حقائق را روشن تر می سازد.
4- ارتش انقلابی جهانی
هیچ حکومتی هر چه الهی و آسمانی باشد، بی نیاز از یک قدرت اجرائی نمی باشد، در حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که به صورت واحد جهانی برقرار می گردد، به نیروهای فعال و سازنده و ارتش انقلابی جهانی نیاز مبرمی است که در راه هدف از همه چیز بگذرند و در نتیجه شجاعتر از شیر و برنده تر از از شمشیر باشد.
و اگر در برخی از روایات شماره آنان را 313 نفر و در برخی دیگر 12 هزار نفر و یا احیاناً 15 هزار نفر معین شده است. هدف اشاره به سران آن ارتش انقلابی است که تحت فرمان امام عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام وظیفه می کنند و رعب آنان قلوب دشمنان را پر می کند و در مقام مقابله دشمن شکست می خورند و شعار رزمندگان امام: بمیران و در راه انجام وظیفه الهی از سرزنش هیچ سرزنشگری هراس ندارند.